شاید که آینده از آن ما. . .!

آدمک آخر دنیاست٬بخند! آدمک مرگ همینجاست٬بخند! آن خدایی که بزرگش خواندی٬به خدا مثل تو تنهاست٬بخند!

شاید که آینده از آن ما. . .!

آدمک آخر دنیاست٬بخند! آدمک مرگ همینجاست٬بخند! آن خدایی که بزرگش خواندی٬به خدا مثل تو تنهاست٬بخند!

شرح ما وقع. . . !

با سلام خدمت دوستان گلم،ازین که یه مدت دوباره نبودم شرمنده!یه سری مشکلات پیش اومده بود که اصلاً وقت نداشتم آپ کنم!تو این مدت اتفاقای زیادی افتاد که من باید بگم!

اگه ترتیب رعایت نکردم به بزرگواری خودتون ببخشید!

۱- میگن توهین به امام خمینی!توهین به مقدَسات!مخالفت با اسلام!ولی منم مثل خیلی از مردم میگم سناریوی از پیش نوشته شده برای از میدون به در کردن بعضیا!

۲- در گذشت آیت الله منتظری!بعد اینکه بعضیا با مطرح کردن سناریو کمی مردم سبز کشور ما رو شُکّه کرد،در گذشت این عالم فقید دوباره مردم سبز رو به خروش وا داشت!

۳- آغاز محرّم (میگن ماه خون و شهادت)ولی من میگم چرا حالا که یه ماه هست که آدما یادشون بیاد امام حسین (ع) ،چرا همش داستان تکراری تعریف کنیم!؟من در مظلومیّت سرور و سلار شهیدان آقا امام حسین (ع) شک ندارم ولی اعتقاد دارم امام حسین بینهایت فراتر از اینیه که مدّاحان مثلاً اهل بیت ما هر ساله برای کسب و کار بهتر در گوش ما زمزمه می کنند!بگذریم. . .

۴- شب یلدا. . . اولاً شب یلدای گذشتتون خوش هرچند با ماه محرم بود اما با صفا بود در نوع خودش با عشق امام حسین (ع)! یلدا،دختر سیاه مویِ بلند بالا،یادگار نام وطن،میوه ی پاییز ایران. . . ایرانی بودن را فراموش نکنیم. . .!

۵- راهپیمایی بعد از نماز جمعه 27/9/1388!به ما میگن جریان اقلیّت!به قول پیام دهکردی تو فیلم گاو صندوق جالبه. . . !میگن اون گروه اقلیّت تو این راه پیمایی مثلاً ملی حضور نداشتن!ای بابا اشکال نداره بزار بگن شنونده باید عاقل باشه که اگه تو گوشاش پنبه نکرده باشه همه ی مردم ایران عاقلند!

۶- دیگه . . . نامه های فراوون برای آقای خامنه ای!فقط برای ایشون نبوده کلاً نامه نگاری و تیکه انداختن مُد شده!بعضیاشونم واقعاً جالبن مثل نامه های دکتر محمّد نوری زاد!

۷- من که دیگه چیزی یادم نمیاد اگه چیزی مونده بگید تا کاملش کنم!. . .  

۸- بیانیه ی شماره ۱۷ میرحسین موسوی. . .

از زنده یاد قیصر امین پور(روحش شاد)

 

 

خوشا چون سروها استادنی سبز
خوشا چون برگ‌ها افتادنی سبز

خوشا چون گل به فصلی، مردنی سرخ
خوشا در فصل دیگر زادنی سبز

*** **** ****

خوشا هر باغ را بارانی از سبز
خوشا هر دشت را دامانی از سبز

برای هر دریچه سهمی از نور
لب هر پنجره گلدانی از سبز

باید قلم گرفت به دست

تاریخ مرگ و ماتم است!

تقویم کهنه روی میز

دو برگ آن را پاره کن

میان شعله ها بریز

باید قلم گرفت به دست

تقویم تازه ای نوشت

باید که تن نداد و رفت

به جستجوی سر نوشت

هر برگ این تقویم درد

روز دروغ و شیون است

تاریخ ما ، حضور ما

در دست تو ، دست من است

بر ما هر آنچه که گذشت

تاریخ ما نبود و نیست

آغازِ ما  ، عمر زمین

با خلقت دنیا یکیست

تا کی به فکر معجزه؟

در انتظار حادثه

سوار سرنوشت تویی

پشت غبار حادثه

تا کِی به ظلمت گم شدن؟

جادو شدن ، زانو زدن

خدا ندارد احتیاج

به نذر تو ، نیاز من

تقویم درد و تفرقه

ما را به عصر سنگ بُرد

این قوم در خود گم شده

از ذاتِ خود شکست خورد

این کهنه تقویم غریب

تکرارِ تاریخ عزاست

بی ابتدا و انتهاست

نگو که شرح حال ماست

باید جهان را تازه دید

رفت و به فرداها رسید

برای یک آغاز نو

نباید انتظار کشید

به اعتماد دست هم

باید گرفت از نو قلم

دوباره خط زد و نوشت

از ابتدا قدم قدم

تاریخ مرگ و ماتم است!

این کهنه تقویم غم است!

بی ترسِ دوزخ یا بهشت

از زندگی باید نوشت!

                                        اردلان سرفراز

اولین تجربه در بلاگ اسکای!

با سلام خدمت دوستان عزیزم  

من قبل از همه چیز شهادت سرداران سپاه پاسداران را به تمام دوستان تسلیت میگم.

من بعد از چند وقت که نرسیدم آپ کنم امشب تصمیم گرفتم بلگفا رو ترک کنم و به جمع دوستان در بلاگ اسکای بپیوندم! 

الان اینجام و ازین به بعد از این صفحه ی مجازی در خدمت دوستان هستم و امیدوارم مانند روزهای پیشین که من در بلگفا بودم منو از نظرات٬انتقادات و پیشنهاد های زیبا و ارزشمند خودتون محروم نکنید.    با تشکر